حضرت استاد حقوق جناب آقای آقامیری!
و حضرت دکترای قرآن جناب آقای احمدی!
می گویند وقتی شعبان جعفری یا همان شعبان بی مخ معروف با چوب دستی های گروه قشار خودش به میدان شهر روانه می شد فحاشی و بی عفتی کلام ، اسلحه اش بود و می زد و هوار می کشید و در چاله میدان شهر یقه می دراند و بر حیرت مردم می افزود و در نهایت با بی ادبی و قداره بندی ، حاکم و ادب و قانون را به محاق می کشاند و لذا شد آنگونه که نباید می شد و . . .
در مملکتی اگر کسانی بخواهند با بی نزاکتی و توهین و اغواگری و افشاگری خارج از رکن چهارم دموکراسی قدم بردارند همان می شود که رئیس یک دولتی بگم بگم سر می دهد و با کمک صوت و تصویر در مجلس معرکه می گیرد و برای رئیس مجلس و 290 نماینده خط و نشان می کشد که . . .
سئوال اصلی اینجاست آیا گفتمان زنده بادمخالف من ، یک شعار است یا یک هویت و رسالت ؟ آیا تحمل نظریه مخالف و احترام به شخصیت حقیقی و حقوقی او در عمل برای شهروندان یک مهارت است یا شعار ؟ زنده باد مخالف من ، یعنی دادن امنیت اخلاقی و اجتماعی و روانی به تمام حقوق پیرامونی اش به مخالف و . . .
چگومه باید یاد بگیریم و یاد بدهیم که در عین شفاف بودن در امور جاری کارکرد های حکومت داری و عدم پرده پوشی در دولت مداری و بروز و ظهور و نشر همه اطلاعات برای مخاطبان و افشای سهل انگاری ها و دست درازی به بیت المال و حیف و میل اموال عمومی ، گرفتن امتیاز برای خود و اطرافیان ، استفاده از رانت و... با کمک مطبوعات و دنیای ارتباطات ؛ اما به حقوق یکدیگر به خصوص حریم شخصی احترام گذاشته و پای بند به قوانین و بالاتر از آن اخلاق باشیم تا . . .
حضرت استاد حقوق !
و حضرت دکترای قرآن !
گفتمان « دنی ، هادم » ، بگم بگم ، من می دانم کجای تان می سوزد ، آنقدر قطعنامه بدید تا قطعنامه دان تان پاره شود ، گاز گرفتن گوش طرف مقابل ، پرت کردن قندان در جلسه رسمی چندان خوشایند جامعه ای که « حسنین هیکل » بزرگترین روزنامه نگار و صاحب نظر جهان عرب غبطه فردوسی و فرهنگ کهن آنرا می خورد نیست . - ( از حسنین هیکل سئوال می کنند چرا ملت کهن مصر فرهنگ خود را از دست داد اما ایران چنین نشد ؟ جواب می دهد ملت ایران فردوسی داشت و مرعوب نشد ما که فردوسی خدایگان ادب نداشتیم و مرعوب شدیم) درجامعه ای که فقط حافظ و سعدی و مولوی اش دنیای ادب است و معرفت ، زیبنده القاب چاله میدان باب شده در مناظره معروف انتخابات که آیا عکس این خانم را می شناسید نیست .
حضرت آقای آقامیری !
و حضرت آقای احمدی !
بچه ها یاد می گیرند از کردار ما که برای اثبات حقی و احیانا ناحقی از اخلاق عبور کنند و برای کله پا کردن مخالف ، شاخ و شونه را از غلاف صبر و حلم بیرون بکشند و با شمشیر غیظ یکه تاز میدان شوند .
زنده باد مخالف من نمی تواند و نباید در جامعه شعار باشد بلکه چگونه با هم زیستن را بطور عملی نشان دهد شاید تعهد به نکته ادب مرد به ز دولت اوست بهترین زیر ساخت زنده باد مخالف من باشد که آقای گفتگو فرزند فاضل امام خمینی « سید محمد خاتمی » الگوی عملی چگونه گفتگو کردن با مخالف را به ما می آموزاند ، مردی که در این سال ها فراوان مورد بی مهری و بی ادبی و بی اخلاقی قرار گرفته است ، اما همانند جدش امام موسی کاظم ( ع ) غیظ فرو خورد و لبخند حوالت داد و یاد داد که چگونه گفتگو کند تا مخالف از ادب و مهارت گفتگویش بهره ببرد و بداند در عصر دنیای دهکده کوچک نمی شود با رمالی و هوار چاله میدانی جنجال بپا کرد و پیروزی و اثبات درو کرد بلکه مردم هوشیارند و آگاه و « مار» را از« خال » تشخیص خواهند داد .
اساسا گفتمان بگم بگم در مسیر زمان ، پیروز میدان نخواهد بود و تاریخ این را گواهی خواهد داد ، آنگاه که پرده ها کنار رود و غبار چاپلوسی ، نقاب پشت قرآن کریم قرار گرفتن ، کرسی استادی به رخ کشیدن ، دیانت تزویر کردن و... کنار زده شود ، پیروزی از آن کسانی خواهد بود که از مدار اخلاق خارج نشده باشند .
پس باید یاد بگیریم که در گفتگو و حکومت داری ، زنده باد مخالف من ، باید « اخلاق » قانون اساسی و خط قرمز ما باشد چرا که :
ادب مرد به ز دولت اوست
محمد رضا خورشیدی فعال فرهنگی